هنرمندان مهاجر، از خانه های خود می گویند
نوشته شده توسط : breketid

فیلمی از دست هر هنرمند که به صورت فیلم بر روی ماکت نمایش داده می شود، بخش های مختلف خانه را توضیح می دهد

مفهوم مهاجر و مهاجرت این روزها از بحث های اصلی در اروپا در حوزه سیاست و اجتماع و حتی هنر است که به اشکال گوناگون به آن پرداخته می شود.

"خانه" عنوان نمایشگاهی است از سوفی ارنست، هنرمند اتریشی که بر مبنای این مفهوم بنا شده است.

این نمایشگاه که به تازگی در پارک مجسمه یورکشایر افتتاح شده، ترکیبی از چیدمان و ویدئو است که در آن هنرمندان مهاجری از کشورهای مختلف از فلسطین تا پاکستان دیدگاه شخصی و خاطرات خودشان را درباره خانه ای که در سرزمین خودشان در آن زندگی می کردند، بیان می کنند.

با توضیحات این افراد، خانه ها و درون آنها به صورت ماکت ساخته شده اند و فیلمی از دست هر هنرمند که به صورت فیلم بر روی ماکت نمایش داده می شود، بخش های مختلف خانه را توضیح می دهد و خاطرات خود را باز می گوید.

با سوفی ارنست درباره این نمایشگاه گفت و گو کرده ایم.

فکر نمی کنم که شما به عنوان یک اروپایی هیچ وقت تجربه در تبعید بودن را داشته باشید. اما چطور شد که به مهاجرت آن هم از این نوع توجه نشان دادید؟ چه چیز آن برایتان جالب بود؟

اول از همه باید بگویم که من هم در حد کوچکی، مهاجر بوده ام چون در هلند بزرگ شده ام. البته این با مهاجرت اجباری کسانی که مجبورند خانه و کاشانه شان را ترک کنند، خیلی فرق دارد. اما این پروژه از زمانی می آید که من در پاکستان زندگی می کردم و در آنجا درس می دادم؛ باز یک جور مهاجر بودم! به آنجا مهاجرت کردم چون شغلی در آنجا پیدا کرده بودم. زمانی که در آنجا بودم، همه چیز برایم متفاوت بود. در واقع رفتن از هلند به پاکستان، ضرورتاً خارج شدن از فضایی بود که در آن زندگی کرده بودم. برای همین به این ایده علاقه مند شدم که اصلاً "خانه" چه معنایی می دهد؟ خانه می تواند به خیلی چیزها ارتباط داشته باشد. به هر حال همان طور که می دانید در اروپا مساله مهاجرت مساله بسیار مهمی است و به همه ارتباط دارد. فکر می کنم همه باید در این باره فکر کنند و این در سیاست و در تجربه های روزانه مردم دیده می شود.

فکر چنین نمایشگاهی وقتی سوفی ارنست در پاکستان زندگی می کرد، به ذهنش رسید

برای خودتان، "خانه" چه معنایی دارد؟

این سوال کلیدی ای بود که من از خودم می پرسیدم. در دنیای تو، خانه چه معنی ای می دهد؟ خانه می تواند خیلی چیزها باشد. می تواند یک رابطه شخصی و صمیمی با یک مکان باشد. می تواند ارتباط داشته باشد با خانواده و ارتباط با آنها. و این که با هویت تو چه ارتباطی دارد. در عین حال می تواند با تاریخ تو ارتباط داشته باشد. برای همین خانه معناها و کارکردهای گوناگون دارد.

از طرفی می تواند معنای غیبت از خانه را هم داشته باشد، عدم حضور؛ این فکر که در جایی هستی که خانه ات نیست. برای من مهم بود که دیدگاه های مختلف آدم ها را در این زمینه بپرسم و کنار هم قرار بدهم. برای این کار، همان طور که متوجه شدید با روشنفکران حرف زدم، نقاش ها و نویسندگان و آدم های از این دست در حیطه های مختلف که برایم جالب بود بدانم در این زمینه چطور فکر می کنند. در این اثر مساله حافظه، معماری، مکان و مکان ایده آل مطرح می شود و سعی شده در لایه های شخصی تری پیش برود. این که این افراد از کجا می آیند و در چه مکانی احساس صمیمیت و آشنایی دارند و حس شان درباره زندگی در خانه یا زندگی در دور از خانه چیست.

برای مثال، عبدالقادر، در این اثر معماری است که خانه اش را ترک نکرده اما می توان گفت مهاجری است بدون مهاجرت؛ به عنوان عرب فلسطینی ای که در اسرائیل زندگی می کند.

این هنرمندان را چطور پیدا کردید و برای این کار برگزیدید؟

غالباً آدم هایی هستند که من در زمان کار در پاکستان شناختم و در آنجا با آنها ملاقات کردم یا کارهای برخی شان را می شناختم و می دانستم که در آثارشان با این سوال در زمینه خانه درگیرند. برای مثال هاشمی نقاشی است که در کارهایش با ایده خانه پدری اش بسیار کار می کند و من خیلی جلب کارهایش شدم. خیلی اصرار داشتم که با او حرف بزنم. دیگری ویدئو آرتیستی بود که در غالب کارهایش با بدن زن و طبیعت کار می کرد که باز با مفهوم خانه در لایه دیگری ارتباط داشت.

"خانه می تواند خیلی چیزها باشد. می تواند یک رابطه شخصی و صمیمی با یک مکان باشد. می تواند ارتباط داشته باشد با خانواده و ارتباط با آنها. و این که با هویت تو چه ارتباطی دارد. در عین حال می تواند با تاریخ تو ارتباط داشته باشد. برای همین خانه معناها و کارکردهای گوناگون دارد"

سوفی ارنست

شما از آنها خواسته اید که خانه ای را که در آن زندگی می کردند، به تصویر بکشند و توضیح دهند. این ایده از کجا آمد؟

کار از اینجا شروع می شد که من خودم می شدم مخاطب. من به عنوان مخاطب، کار آنها را تجربه می کردم که به صورت فرم در می آمد و به این سوال جواب می داد. این تجربه خیلی مهم بود. می شد این توضیح را به صورتی ضبط کرد که آنها صورت شان در جلوی دوربین همه چیز را توضیح بدهند. برای من آرشیو کردن این قصه ها یک بخش ماجرا بود و بخش مهم دیگر به عنوان بیننده این بود که بتوانم این تجربه را خودم هم به صورت بصری داشته باشم. سعی کردم که برای این کار راهی پیدا کنم و طی ماه ها به اینجا رسیدم. به این ترتیب داستان آنها می شود داستان من. داستانی که من حس کردم. خیلی به این داستان ها گوش کردم و شد بخشی از زندگی و تاریخ من و وقتی دوباره روایتشان می کنم، خیلی به آنها نزدیکم.

شما فیلم و چیدمان را با هم ترکیب کردید. این اولین تجربهترکیبی شما بود؟

بله اولین بار بود. من مجسمه سازم .در مجسه سازی زمانی که شکل نهایی به دست می آید، همه چیز تمام می شود. اما برای من فرآیند خلق مهم است. برای همین فکر کردم راهی پیدا کنم که فرآیند خلق را نشان دهد. البته یک لحظه جادویی وجود دارد که دیگر نمی دانی چه چیز مجسمه یا چیدمان است و چه چیز فیلم. همه آنها با هم تجربه فیزیکی یکسانی می شوند.

ظاهراً همزمان با این نمایشگاه یک کارگاه تجربی هم خواهید داشت...

بله ما یک کارگاهی خواهیم داشت با بچه های مهاجر غیرقانونی ای که خودشان به بریتانیا آمده اند و غالب شان از افغانستان هستند. می خواستیم آنها را هم با این مفهوم خانه و این که چه درباره آن حس می کنند درگیر کنیم. درباره مهاجران و مهاجران غیرقانونی در اینجا خیلی حرف می زنند، اما ما می خواستیم به آنها فرصت دهیم که خودشان دید شخصی شان را توضیح دهند.





:: برچسب‌ها: کلیسا ,
:: بازدید از این مطلب : 301
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 12 فروردين 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: