نفوذ و سرمایه گذاری در كشورهای در حال توسعه، به یكی از اهداف چین در عرصه های سیاسی و اقتصادی تبدیل شده است. این كشور تلاش می كند با ورود به كشورهای همسایه و بخصوص افغانستان زمینه های نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در فلات پامیر فراهم كند. افغانستان به عنوان كشوری در همسایگی چین و با شرایط سیاسی و اقتصادی نامطلوب كه به دلیل حضور آمریكا در این كشور به ابزاری برای تهدید همسایه ها تبدیل شده توجه چین را برای سرمایه گذاری های سیاسی و اقتصادی جلب كرده است. سرآغاز روابط بین چین و افغانستان به قرن هفتم میلادی بازمی گردد، با این حال روابط دیپلماتیك بین دو كشور رسماً در سال 1955 برقرار شد، جایی كه افغانستان یكی از اولین كشورهای است كه رژیم كمونیستی مائوتسه تونگ را كه جانشین حكومت ملی گرا در این كشور شد، به رسمیت شناخت. چین حكومت طالبان را كه از سال 1996 تا سال 2001 در افغانستان حكمرانی داشت به رسمیت نشناخته بود، ولی از طریق پاكستان با آنها روابط غیرمستقیم داشت.
**موانع مهم بر سر راه مناسبات دو كشور
----------------------------------------------
افغانستان كشوری است كه در دهه های اخیر شاهد درگیری های داخلی، قومی و مذهبی بوده است كه این شرایط امكان سرمایه گذاری در این كشور را برای سایر دولت ها به فعالیتی پرریسك تبدیل كرده است.
چین به عنوان همسایه افغانتسان دارای 76 كیلومتر مرز مشترك با این كشور است. خبرگزاری رویترز با تاكید بر منافع بی اندازه چین در افغانستان، با یادآوری اوضاع سیاسی این كشور و احتمال درگیری داخلی در آن گفت: دولت چین از آن ترس دارد كه در این كشور جنگ داخلی شروع شود و نظامی به قدرت برسد كه با آزادی خواهان ایغور روابط نزدیك داشته باشد.
در منطقه'سین كیانگ' كه مسلمانان ایغور در آن به سر می برند، بحث استقلال طلبی نه خیلی نیرومند، اما وجود دارد. با این همه سین كیانگ هیچگاه یك مساله حاد داخلی در چین نبوده است. از دیگر موانع مهم بر سر راه توسعه مناسبات دو كشور؛ بحث پیمان امنیتی 2012 كابل-واشنگتن است كه اجازه می دهد كشور آمریكا در داخل خاك افغانستان اقدام به تاسیس پایگاه نظامی كند.
**سرآغاز تحولات جدید افغانستان و ورود چین به این كشور
-----------------------------------------------------------------
از سال 2001 به دنبال ورود نیروهای ائتلاف به رهبری آمریكا و محو طالبان از صحنه سیاسی افغانستان فصل جدیدی در رابطه این كشور با دیگر دولت های دنیا گشوده شد. چین هرچند در اوایل حاضر نشد در حمله نظامی به افغانستان با آمریكا و ناتو متحد گردد و در ادامه به درخواست این كشورها جواب منفی داد، اما پس از آن با این كشور به آرامی وارد مناسبات دو جانبه با افغانستان شد. در طول این یك دهه تنها حضور فعال چینی ها در عرصه اقتصادی افغانستان مربوط به سرمایه گذاری این كشور در پروژه استخراج مس افغانستان با سرمایه گذاری 3 میلیارد دلار و قرارداد استخراخ نفت در شمال این كشور می باشد. با فرسایشی شدن جنگ افغانستان و خروج زودتر از موعد نیروهای كشورهای اشغالگر، چین رفته رفته به دنبال تثبیت موقعیت خود در این كشور است.
خبرگزاری رویترز با اشاره به افزایش سطح مبادلات این دو كشور اضافه كرد كه مجموع مبادلات تجاری چین و افغانستان در سال 2011 میلادی، 234 میلیون دلار بود كه نسبت به سال 2010، افزایشی 31 درصدی داشته است.
روزنامه وال استریت ژورنال نیز در مقاله ای كه در 20 نوامبر سال 2009 منتشر كرده است به مقایسه دو كشور چین و هند در عرصه مبادلات اقتصادی و سیاسی در كشور افغانستان پرداخته است. در این مقاله با اشاره به سرمایه گذاری 3.5 میلیارد دلاری چین در عرصه منابع معدنی افغانستان(استخراج و ذوب فلزات) از آن به عنوان بزرگترین سرمایه گذاری مستقیم خارجی در تاریخ افغانستان نام برد.
سرمایه گذاری در پروژه معدن مس عینك، از پروژه های دولتی چین است. معدن مس عینك با برخورداری بیش از 11 میلیون تن مس، دومین معدن بزرگ مس در جهان است.
این روزنامه به نقل از ام. كی بهادرا كومار، دیپلمات سابق هند می گوید: 'درحالیكه چین در مقام بالای موفقیت های دیپلماتیك و سیاسی قرار دارد، شكست هند ملالت انگیز است.' او اضافه كرد كه چین برنده است، به دلیل اینكه در اهداف خود احساسات به خرج نمی دهد. این درحالی است كه هند در نتیجه خصومت مداوم خود با پاكستان، دچار پریشانی شده است. احداث راه آهن و چندین طرح استخراج نفت در شمال افغانستان از دیگر اقدام ها و زمینه های همكاری بین دو كشور است.
پذیرش كشور افغانستان در سطح ناظر در اجلاس شانگهای در چین، خود دلیل دیگر بر عمق روابط دوستانه این دو كشور می باشد.
خبرگزاری 'شین هوا' به نقل از رییس جمهور چین، پذیرش عضویت افغانستان در اجلاس شانگهای دوره ای حیاتی در تاریخ افغانستان دانسته و از رییس جمهور افغانستان به عنوان دوست و متحد قدیمی مردم چین یاد كرد. در حاشیه این اجلاس رییس جمهور دو كشور اقدام به صدور بیانیه ای كردند كه در نگاه اول نشان از اهداف سیاسی-اقتصادی دارد كه كشور چین در افغانستان به دنبال آن است.
**اهداف چین در افغانستان
-------------------------------
روزنامه وال استریت ژورنال با اشاره به سیاست خارجی چین در مناطق كمتر توسعه یافته مانند آسیای مركزی و آفریقا نوشت: 'از روش ها و سیاست خارجی مرسوم چین برای نزدیك شدن به توسعه منطقه ای، در هر دو منطقه آسیای مركزی و آفریقا، سرمایه گذاری در كشورها است. چین با استفاده از فرصت های شغلی و توسعه اقتصادی به ایجاد ثبات در كشورهای منطقه كمك می كند و در عین حال نیازمندی های رو به رشد خود را به منابع طبیعی برآورده می سازد'.
این روزنامه در این مقاله به نقل از 'نیكلاس نورلینگ' كارشناس موسسه امنیت و توسعه در استكهلم، در این باره می گوید: 'شما می توانید این رویكرد چین را در زمینه برنامه های بزرگ توسعه در غرب كشور، كه شامل سرمایه گذاری عمده ای در استان های غربی چین است، كه البته با آسیای مركزی و آسیای جنوبی هم مرز است و به ایران می پیوند مشاهده كنید.'
نورلینگ می گوید: ایجاد بزرگراه قره قروم در پاكستان، بندر گواتر در نزدیكی كراچی و خط لوله گاز تركمنستان به استان سینگ كیانگ از نمونه های دیگراین رویكرد است. چین به عنوان یكی از بزرگترین صادركنندگان در جهان نیاز دارد تا در جستجوی بازاری برای كالاهای خود باشد، لذا با توجه به درآمد ناچیز مردم افغانستان و قیمت پایین این كالاها این كشور می تواند بازار خوبی برای كلاهای چینی باشد.
رابطه اقتصادی میان چین و افغانستان برای هر دو كشور می تواند مفید باشد، از یك سو با بازشدن دروازه های بازار مصرف كالاهای چینی در افغانستان، تولیدكنندگان چینی به یك بازار مصرف 20 میلیونی دست یافته اند و ازسوی دیگر؛ افغان ها با محصولات چینی آشنا شده اند كه از نظر قیمت در سطح بسیار مناسب با درآمد آنان می باشد.
یكی دیگر از اهداف چین مقابله با خطر احتمالی سلفی گری در افغانستان است. این اهداف را به خوبی می توان در یكی از بندهای موافقت نامه بین چین و افغانستان مشاهده كرد. براساس یكی از این بندها 'دو طرف به شدت با هر شكلی از تروریسم، افراط گرایی و تجزیه طلبی و پشتیبانی سازمان یافته مخالفت می كنند و تبادل و همكاری امنیتی را تقویت می كنند.'
پژوهش**2052**1732**9123