نااطمینانی، سردرگمی و احساس عدم امنیت کلمههایی هستند که یونانیها برای توصیف زندگی روزمره خود از آنها استفاده میکنند
نوشته زیر، نتایج پژوهش دکتر چالاری و دکتر لاسکاریسدیس در مورد جنبههای اجتماعی بحران اقتصادی یونان است که به طور اختصاصی در اختیار بیبیسی فارسی قرار گرفته است.
جامعه یونان هم اکنون در حال از سر گذراندن تغییرات عمده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. درباره چالشهای اقتصادی و سیاسی پیش روی یونان بسیار نوشته شده است. با این حال وجه اجتماعی تغییر این جامعه به خصوص به همان اندازه توجهها را به خود جلب نکرده است.
یونانیان هماینک (در قیاس با نسلهای پیشین) واقعیت اجتماعی متفاوتی را تجربه میکنند که نااطمینانی، عدم امنیت، تحرک و ناتوانی در برنامهریزی مشخص برای آینده شاخصههای آن هستند. به خصوص نسل جوان یونان به پشت سرگذاشتن ناهنجاریهای اجتماعی به ارث رسیده از نسلهای پیشین فراخوانده میشود.
چنین انقطاعی بر بخشهایی از ذهنیت یونانی که دیگر به کار نمیآیند اثر میگذارد، چیزهایی مثل مفهوم 'وولما' (در وضعیتی که برای خودت خوب است بمان، بی آن که ملاحظه بقیه را بکنی) یا 'مسو'(فردی میانه رو-معمولا ضخصی اهل سیاست-که به انجام آنچه لازم است کمک میرساند) یا 'روسفتی'(حامی پروری) و یا 'اوهادرفیسموس' (گذران زندگی بدون داشتن دغدغه فردا). یونانیها اکنون به اصلاح اقتصاد، سیاستگذاریها و واقعیت اجتماعیشان فراخوانده شدهاند؛ همزمان باید عادتهای قدیم، ذهنیتهای جاافتاده و از همه مهمتر شیوه زندگیشان را هم عوض کنند.
این دگرگونیها با جنبههایی از نااطمینانی، عدم امنیت، نومیدی، سردرگمی و مدام تطبیق دادن خود با واقعیت اجتماعی متغیری همراه است که شامل بیکاری، افزایش نرخ خودکشی (۴۰درصد افزایش ظرف سال گذشته)، فقدان مداوم اعتماد (به سیاستمداران و به یکدیگر) و اقدامات ریاضتی بیسابقه و بیثباتی اقتصادی و سیاسی می شود.
این واقعیت اجتماعی جدید توانایی تطبیق سریع و هوشیاری نسبت به دگرگونیهای اجتماعی را طلب میکند. برای همین است که یونانیها، و به خصوص نسل جوان، به اصلاح جامعه فعلی یونان و همچنین اصلاح خود به واسطه آن فراخوانده شدهاند.
کسانی که در این مطالعه تجربی شرکت کردند تجربه خود از جامعه یونان در خلال بحران و چگونگی تغییر زندگیشان را بازگفتهاند. مصاحبه شوندگان بین ۲۵ تا ۴۵ سال سن داشته و در آتن و جزیرههای سیروس و لسبوس با آنها مصاحبه شده است.
از میان اظهارات آنها، موارد زیر قابل ذکر است: 'رویاهایمان نابود شده و آرزویمان برای آینده بهتر از میان رفته' (اما، ۲۷ ساله)؛ 'شیوه زندگی یونانیها الان عوض شده؛ الان اوضاع بدتر شده' (امی ، ۳۸ ساله)؛ 'شما نمیفهمید که دقیقا چه اتفاقی دارد میافتد و دولت میخواهد چه کار کند. من دیگر سر در نمیآورم' (ماریا، ۳۷ ساله)؛ 'این وضعیت به همه احساس ناامنی از آینده را القا میکند' (مینا، ۴۵ ساله)...
چنین برمیآید که شرکتکنندگان در این تحقیق نگاه بسیار بدبینانهای به جامعه یونان دارند. آنچه آنها ابراز میکنند نومیدی، بدبینی و مخصوصا سردرگمی نسبت هر گونه برنامهریزی برای بهبود زندگیشان است.
عادتها و ذهنیتهای قدیم یونانیان در حال دگرگون شدنند
آنها توضیح میدهند که دغدغه اصلیشان چگونگی گذران زندگی و از دست ندادن شغل، یا به دست آوردن کار است.
احساس آنها این است که اگر هنوز استخدام جایی هستند باید شکرگزار باشند ولو این که شرایط کار سختتر و استثمار بیشتر شده باشد.
مسئولیت
شرکتکنندگان گفتهاند که شرایط زندگیشان به طور چشمگیری تغییر کرده و پیشبینی میکنند که دشواریهای بیشتری در راه باشد.
زندگی روزمره آنان به نحو گستردهای تحت تاثیر قرار گرفته و برقراری پیوندهای پایدار و معنادار با دیگران برایشان دشوار شده است.
'از منظر حرفهای یک احساس دائمی عدم امنیت با ما است. این که اخراج نشویم، کارمان را خوب انجام دهیم و امورمان را هم با درآمد اندک بگذرانیم.' (اما، ۲۷ ساله)
'من دارم به انجام کارهایی فکر میکنم که پنج سال پیش فکرش را نمیکردم. مثل این که برای کار به خارج بروم.' (کتی ، ۲۶ ساله)
'از نظر کاری نمیدانم که آیا فردا هم شغلی دارم یا نه؛ و از نظر شخصی هم دیگر برای انجام هیچ کار لذتبخشی انگیزهای در من نیست. همه چیز پر از ناامنی است.' (آنتونیس، ۲۹ ساله)
'از نظر روانی بسیار تحت تاثیر قرار گرفتهام. وقتی جامعهای را میبینید که به مشقت افتاده و همه در اطرافت متحمل سختی میشوند، نمیتوانی بیتفاوت بمانی.' (نیکوس، ۳۵ ساله)
اگرچه درباره این که زندگی روزمره چه قدر برای یونانیها دشوار و سخت شده در پاسخها همگونی وجود دارد، پاسخدهندگان اشکالات نظام سیاسی را تنها مقصر و مسبب اوضاع نمیدانند؛ این که سیاستمداران یونانی از عهده ارائه راه حلی مشخص برنمیآیند و همتایان اروپایی نیز رفتار خصمانهای با یونانیها نشان میدهند. شرکتکنندگان به سهم خود در شکلگیری این واقعیت جدید واقفند و سعی میکنند آن بخشی از مسئولیت را که متوجه آنها است توضیح دهند.
'من میتوانستم با بالابردن تحملم سهم بیشتری داشته باشم.' (مینا، ۴۵ ساله) 'سکوت علامت رضا است.' (تئودوریس، ۴۴ ساله) 'وقتی کاری نمیکنی، تایید میکنی.' (پتروس، ۳۰ ساله) 'همه ما نقشی داشتهایم.' (ماکیس، ۳۵ ساله) 'همه ما سهمی داشتهایم.' (آنتونیس، ۲۹، اما، ۲۸ و ملینا، ۳۲ ساله) 'تایید منفعلانه.' (نیکوس، ۳۵ ساله)
این بدان معنی است که شرکتکنندگان در این تحقیق به رغم احساس عدم امنیت، نااطمینانی و ترس از آینده، خود را چون قربانیان وضعیت و پذیرندگان منفعل تصمیمات بقیه مردم نمیبینند.
هرچند که شرکتکنندگان مکررا از کمبود عدالت، ضرورت مجازات مقصران و نظام ناقص بهداشتی و آموزشی گفتهاند، داشتن درکی انتقادی از وضعیت و از سهم و مسئولیت خود را نیز نشان دادهاند.
بنا به این تحقیق یونانیها به درک سهم و مسئولیت خود [در وضع فعلی] رسیدهاند و میخواهند عادات و ذهنیتهای قدیمی را که دیگر کارایی ندارند تغییر دهند. هرچند این نتیجهگیری که شهروندان یونان به اندازه سیاستمداران یونان مسئولند نادرست به نظر میرسد. برعکس، خواست فزایندهای برای اجرای عدالت و مجازات کسانی که مسئول بدهی مهارناپذیر کشورند به وجود آمده است.
اختلاف
یونانیها و اروپاییها بحران یونان را مثل هم نمیفهمند
چنانچه مشاهده میشود، یونانیها و به ویژه نسل جوان، شاهد تغییر زندگی خود به شکلی عمیقا منفی هستند، و این نه فقط به خاطر مشکلات اقتصادی و سیاستهای اقتصادی ریاضتی، بلکه همچنین ناشی از تاثیر آنها بر کیفیت زندگیشان است.
اغلب شرکتکنندگان در این تحقیق از اضطراب و نگرانی خود برای آینده فرزندانشان و همچنین برای آینده یونان به عنوان یک ملت گفتهاند. آنها این طور احساس میکنند که اروپاییها دیگر به آنان احترام نمیگذارند، سیاستهای ریاضتی نه به عنوان کمک و راه حل بلکه به عنوان تنبیه اعمال شدهاند و از این در هراسند که مشکلات گریبانگیرشان حل نشود.
آنها خود را منزوی و در مخمصه میبینند. از این که ایثارشان به چشم نمیآید و هیچ پاسخی نمیگیرد و از این که دولتهای اروپایی متوجه نمیشوند آنها چه رنجی را، بدون دریافت هیچ احترامی در مقابل آن، متحمل میشوند احساس نومیدی میکنند.
به نظر میرسد میان یونانیها و اروپاییها در چگونگی فهم بحران یونان اختلاف نظری وجود دارد. اروپاییها بر این واقعیت متمرکز شدهاند که اقدامات ریاضتی اثری ندارند، چرا که اعداد و ارقام نشانی از بهبود ندارند؛ آنان نتیجه میگیرند که یونانیها به اندازهای که باید تلاش نمیکنند.
یونانیها فشار عظیم اقتصادی، روانی، سیاسی و اجتماعی را از سر میگذرانند. آنها شاهد بیثباتی زندگی خود و ناپایداری آیندهشان هستند. یونانیها وقتی در حال تحمل فشاری عظیم هستند نمیتوانند رفتار غیرپذیرنده چند کشور مشخص اروپا را قبول کنند.
نتیجهگیری
با وجود این که احساس ناامنی و نومیدی بخش عمدهای از همه مصاحبهها بود، هیچ قصد دست زدن به خشونت در میانشان به چشم نمیخورد و در مقابل ضرورت اشکال مسالمتآمیز مقاومت جمعی بارز بود. (هرچند یونان به سرعت در حال دگرگونی است.)
علاوه بر این همه پاسخها عناصری از بلوغ، درک مسئولیت و توانایی تفکر انتقادی را در خود دارند. در پاسخها اولویت به زندگی روزمره شرکتکنندگان و دغدغههای آنان داده شده است.
اگرچه شرکتکنندگان مخالفت و ناامیدی خود از سیاستمداران را پنهان نمیکنند اما سهم شخصی خود به عنوان بخشی از راه حل میدانند.
با تغییر جامعه و شرایط اجتماعی-اقتصادی عدم امنیت و بیم از آینده زیاد میشود. یونانیها باید مدام خود را با تحولات وفق دهند و دریابند که باید چگونه زندگی را پیش ببرند.
آینده از اکنون پیشبینیپذیر و باثبات به نظر نمیرسد و 'وسایل' تازهای برای رویارویی با آن نیاز است. در قیاس با گذشته، این عنصر جدیدی به شمار میرود و این فرضیه را تایید میکند که جوامع (از جمله جامعه یونان) تغییر میکنند، شهروندان باید خود را با واقعیت جدید تطبیق دهند و نسل جدید ناگزیر جامعه را در این جهت اصلاح خواهد کرد.